دانلود رمان نه خانی آمد نه خانی رفت اثر مانا نگارش قوی بدون دستکاری و سانسور
اشکتو پاک کن یکی میاد بعدا در بارش حرف می زنیم .
تلفن رو بر میداره
سلام… اشتراک ٢٤ … قهوه می خوام ۲۰۰۰ تا
گوشی رو میذاره روی صندلی ام میده و دوباره به روبرو خیره میشه و من توی چشمهای قهوه ای روشنش و چهرهش دنبال کمی نرمش میگردم و وقتی میبینم آرومه و دیدن من دوباره خلع صلاحش کرده ، دوباره کمی گرما توی دستام و کمی هم زیر پوست گونه هام می خزه . به شال از زیر پیش خون در میاره به شال سفید با خورشیدهای کوچیکی از جنس فلز نازکی شبیه برنج می ده دستم … دونه آخرشه واسه تو نگه داشتم .
یاسمین دختر خانواده ای به گمان خود روشن فکر است که تنهایی و خلاء روحیش را با دوستیش پر کرده و فاصله ی پر نشدنی بین او و پدر و مادر باعث می شود در مقابل اشتباهات و آسیب های دیگران به شیوه ی خودش دنبال راه چاره باشد و با پنهان کاری خودش را مرحله به مرحله در نیمه راه سقوط قرار دهد . روابط و کشمکش های او با نامزدش بدون پشتیبانی خانواده شبیه بازی بزرگ بچه های کوچک می شود شبیه تفنگ بازی ها و دکتر بازی ها کودکانی با تفنگ ها و قرص های واقعی.