روسلا، دختر برگزیدهی قبیلهای باستانی، حامل قدرتی بود که نسلها در انتظارش بودند. پس از پیوند با شبا، مردی نقابدار در خوابهایش ظاهر شد و از پیوندی مقدس سخن گفت. با ظهور آن مرد در واقعیت، روسلا به قربانگاهی سنگی برده شد تا آزمون نهایی را بگذراند و سرنوشتش را رقم بزند.