یک رمان
دانلود رمان جدید | رایگان pdf
دانلود رمان بی رویا pdf

دانلود رمان بی رویا pdf pdf رایگان بدون سانسور

جلو آمد و مقابل مادرش ایستاد براق شد توی نگاهش چی شده مامان؟ چیکار کرده داری قایم میکنی؟ برو از مادرش بپرس یقه من همین جوری شم واسه شیدا پشت و رو هست. نکنه سندا رو برده شکایت کنه؟ زن جوابی نداد فهمید درست حدس زده که مادرش سکوت کرده است. صورتش گر گرفت و رگ گردنش بالا زد پرشتاب از در بیرون زد از پشت لباسش را گرفت و نگهش داشت نری نصفه شبی اونا رو زابراه کنی. این دختر به هیچکس جواب پس نمیده مادرشم عين من فقط جلز ولز میکنه.
نباید به من بگید چه غلطی داره میکنه؟ به گوه که میرسه به دست و پا زدن می افتید؟ بهش وقت میدیدیم خودش برگرده از راه اشتباه حتما کاری نکرده که معصومم چیزی نگفته بهت. واسه منم درد و دل کرد فقط حسابی براش روترش کرده بود.
برگشت و لب تخت نشست. کف دو دستش را روی هم گذاشت و به پیشانی اش زد زن جلویش زانو زد. صدای ترق استخوان پاهایش درآمد و چین افتاد بین ابروهایش چرا نشستی مامان؟ پاشو برو دنبالش. دست مادرش را گرفت و بلندش کرد نشین رو پات زانو داری
کنار امیرطاها نشست و دستی روی پای جوانش کشید
پاشو وقت و نسوزان نزار دختره بمونه لا دست به
مشت خلافکار
خلافکاره دیگه والا جاش تو بازداشتگاه نبود. ایشالا شلاق براش ببرن تا یه مدت نتونه راه بره
دلت خنک میشه اونوقت؟ دلم از دستش خون میشه بیشتر نه خنک
پس تو لجبازی نکن شیطونو لعنت کن پاشو برو. طاقت نشستن هم نداشت مگر میتوانست شیدانه اش را، توی بازداشتگاه سرد تاریک رها کند. خم شد و شناسنامه اش را برداشت آنرا توی جیبش فرو کرد و بلند شد

  • اشتراک گذاری
خلاصه کتاب
از سالیان دور، امیرطاها و شیدانه با نخی نامرئی از عشق در هم تنیده شده بودند. پیوند خویشاوندی‌شان، این دلدادگی را ژرف‌تر کرد تا روزی که در سایه‌ی ازدواج، رؤیاهایشان به حقیقت پیوست. اما دنیا همیشه با دلخواسته‌های انسان سازگار نیست. امیرطاها برای آرامش شیدانه از پس شغل‌های پرزحمت برآمد، تا سرانجام، روزی گردبادی نامرئی، زندگی‌شان را به بیراهه کشاند. سال‌ها بعد، دوستان شیدانه در محل وعده‌ی دیرین‌شان گرد آمدند. آن‌ها به دنبال کسی بودند که زندگیش را با عشق آغاز کرده بود…
مشخصات کتاب
  • نام کتاب
    بی رویا
  • ژانر
    ,عاشقانه,هیجانی
  • نویسنده
    الهه محمدی
  • ویراستار
    یک رمان
  • طراح کاور
    یک رمان
  • صفحات
    2834
  • منبع تایپ
    یک رمان
اگر نویسنده این کتاب هستید و درخواست حذف آن را دارید
  • ملیکا
  • برچسب ها:
درباره سایت
توضیح کوتاه درباره سایت
کلیه حقوق این وبسایت متعلق به " یک رمان " بوده و هر گونه کپی برداری ممنوع میباشد!
طبق ماده 12 فصل سوم قانون جرائم رایانه ای کپی برداری از قالب و محتوا پیگرد قانونی خواهد داشت.